سلام به قند عسلا گل پسرا ی خوشکل خودم و یه سلام دیگه به همه ی دوست های گل و مهربونمون. جونم براتون بگه این پست دو هفته پیشه و من مجبورم امروز بنویسم... دو هفته پیش جمعه ناهار رو برداشتیم و به اتفاق مامان جون و خاله زری و اقا جون و مامان بزرگ و خاله شهدخت و الناز و طناز رفتیم پارک فاطمی .خیلی هوا عالی بود .قند عسلا همچین بازی میردن که نگو .اونجا هم اب داره و هم وسایل بازی .خلاصه که حسابی بازی کردن .موقع ناهار هر کاریشون کردیم هر دوتاشون نیومدن سر سفره و مشغول بازی بودن .منم واسشون غذا برداشتم که هر وقت گرسنه شدن بدم بخورم ... تا اینکه قند عسلا گرسنه شدن و اومدن سمت من . از اونجایی که غذا خورشت قیمه بود من برنج و خور...